مادر کافی، جوفراست

مادر کافی، جوفراست

تربیت کودک در پنج سال نخست زندگی، کودک به یک مادر کافی نیاز دارد نه یک مادر کامل
مادر کافی، جوفراست

مادر کافی، جوفراست

تربیت کودک در پنج سال نخست زندگی، کودک به یک مادر کافی نیاز دارد نه یک مادر کامل

چطور کودک را به رعایت نظم و انضباط عادت بدهیم؟

روشهایی که برای برقراری نظم اینجا پیشنهاد میشود از دو و نیم سالگی مفید هستند. چون بچه تا قبل از این سن هنوز از نظر قوه تعقل و استدلال به حدی نرسیده است که قادر به آموختن قوانین باشد.

توجه کنید که دو نکته مهم وجود دارد: یکی اینکه پشتکار داشته باشید و قوانینی که تعیین کردید رو تغییر ندهید. دوم اینکه اگر بچه قانون شکنی کرد، برقراری دوباره نظم رو عقب نیدازید. بین قانون شکنی کودک و اقدام شما برای حفظ نظم نباید فاصله زیادی وجود داشته باشد چون کودکان نوپا حافظه طولانی مدت ضعیفی دارند.

در ضمن در چند مورد میشود موقتاً نظم رو نادیده گرفت:

ü  وقتی کودک بیمار است.

ü  وقتی مطمئن نیستید که بجه خطاکار است. چون ممکن است به اشتباه بچه رو تنبیه کنید و او را به سمت دروغگویی سوق بدهید.

ü زمانی که بچه از نتیجه رفتار نامناسبش به شدت ترسیده یا پشیمون شده است. در این مورد بچه خودبه خود تنبیه شده است. فقط دلیل حادثه رو برایش توضیح بدهید و قانون را دوباره برایش شرح بدهید.

ü  اگر همه چیز به هم ریخته و درهم برهم است، مثلا نوزادی به دنیا آمده یا یک نفر مریض است.

ü  زمانی که کودکتون یک بار دیگر هم در این مورد تنبیه شده است.

گام اول در آموزش نظم به کودکان، فراگیری برخورد صحیح با آنان است

تعیین حد و حدود و خط قرمزها

این خط قرمزها را لازم داریم تا به برقراری نظم در منزل و خانواده برسیم. یعنی ما باید یه سری قوانین داشته باشیم که برقراری درست آن قوانین و استمرار آنها نظم نامیده میشود. چیزی که در تربیت کودکان خردسال نقش خیلی مهمی دارد.

نظم به معنی سختگیری نیست. نظم یعنی در عین حال که طعم گرما و محبت عاطفی خود را به بچه میچشانید، در صورت لزوم قاطع و راسخ باشید. یعنی به کودکتان احترام بگذارید و از او هم توقع احترام متقابل داشته باشید.

اگر نسبت به بچه بیش از اندازه سخت گیر باشید به روح حساسش آسیب میزنید.

اگر بخواهید محبوب ترین آدم برای بچه باشید و برایش محدودیتی قائل نشوید، کودکتان قادر نخواهد بود که خودش و رفتارهایش را کنترل کند. او خودش را همه کاره می بیند. این بچه ترسو، ناامن، عصبانی و سردرگم میبیند و احساس خوشبختی نمیکند. کارهایی انجام میدهد که از نتیجه اش اطلاعی ندارد پس دچار اضطراب میشود. هیچ وقت راضی نیست. همیشه عصبانی است و سعی میکند هر چه بیشترحد و حدود و مرزها را زیرپا بگذارد تا شاید شما را مجبور کند که مانعش شوید!

پس بیاید و برای بچه تان نظم رو برقرار کنید. در این راه از روشهایی استفاده کنید که متناسب با ویژگیهای بچه باشد. هر بچه شخصیت خاص خودش را دارد. یکی آرام و کم تحرک است، یکی سرزنده و پرتحرک. لازم نیست شخصیت بچه را عوض کنید. فقط کافی است به او اجازه بدهید که خودش باشد ولی در چارچوب رفتارهای پذیرفته و قابل قبولی که شما تعیین کردید.

و یک مطلب مهم یادتان بماند: برقراری نظم و رعایت آن به هیچ وجه علاقه فرزندتان را نسبت به شما کم نمیکند. والدینی که تصور میکنند که برقراری نظم یعنی تنبیه و سخت گیری، در اشتباه هستند.

بخشهای اصلی کتاب مادر کافی

1- تولد تا شش ماهگی: 

باید به تمام نیازهای کودک و گریه های او توجه بشه تا احساس امنیت و اطمینان خاطر داشته باشه...در این بخش توصیه هایی برای ارامش و تطبیق یافتن مادر تازه کار وجود دارد.

2- 6 ماهگی تا 18 ماهگی:

دوره آزمون و خطا برای کودک شروع میشود. در این زمان شغل بچه شما این است که دنیا رو کشف کند. بنابراین باید محیط را برای او امن کرد و تا جایی که میتوانید در زمان بیداری بچه کمتر به کارهای خونه برسید و بیشتر به او رسیدگی کنید. اضطراب جدایی در این سن بروز میکند. راهکارهایی برای مقابله با این مساله در کتاب مطرح شده. از جمله بازی "دالی موشه"که بچه رو آماده میکند برای درک این مطلب که اگر چیزی رو نمیبیند دلیل بر این نیست که آن شئی وجود ندارد.  همینطور اینکه قبل از ترک کردن کودک او را آگاه کنید.

3 -18 ماهگی تا سه سالگی: 

دوره بینابینی هست و پدیده مهمی که در این دوره بروز میکنه "نحسی" بچه است. همان مساله ای که همه بارها در مغازه و ماشین و خونه اطرافیانمان دیدیم که باعث خجالت زدگی پدر و مادرها در جمع میشود. کودک در این دوره با واقعیت دنیای اطرافش مواجه شده و میفهمد که همیشه به خواسته هاش جواب مثبت داده نمیشود. او از عدم توانایی کافی برای انجام امور مربوط به خودش احساس ناتوانی میکند و این احساس ناتوانی را با دویدن به هر طرف، جیغ کشیدن، روی زمین نشستن یا حتی خوابیدن!، با مشت به زمین کوبیدن و در مواردی با سر به زمین و اثاثیه کوبیدن نشان میدهد. راهکارهایی که در کتاب برای مقابله با نحسی آمده در مجموع این است که آرام و خونسرد باقی بمتنید. وقتتان را برای استدلال و توضیح به بچه حرام نکنید و آنچنانی نشان ندهید. از ویژگی­های کودک نوپا این است که صبر ندارد. معنای خطر رو نمیفهمد. معنای قول و وعده رو درک نمیکند. نمیتواند از بین چند گزینه یکی را انتخاب کند، معنای نوبت رو نمیفهمد. این دوران، دوران چسبندگی کودک هم هست. بعضی بچه­ها چنان با دور شدن از مادرشون دچار واکنشهای هیجانی و هیستریک میشوند که والدین برای پرهیز از تکرار این مشکل، تمام کار و زندگی خودشان رو تعطیل میکنند. برای ترک کردن بچه در این دوران باید نکاتی رو رعایت کنید از جمله اینکه او را با غریبه تنها نگذارید. با آرامش ترکش کنید. برایش توضیح دهید که برمیگردید. و آنقدر این مسائل رو تکرار کنید تا با این الگو آشنا شود و به آن خو بگیرد.

4- دوران سه تا 5 سالگی:

کنترل کودک روی رفتارهایش زیاد میشود. به جای اینکه مثل کودک نوپا کنار بچه ها بازی کند، در این سن میتواند همراه آنها بازی کند. کلمه محبوب بچه در این سن "چرا" هست. استدلال­ها و توضیحات شما رو میفهمد. نوبت را درک میکند. قوانین و پیروی از آنها را یاد میگیرد. تخیلاتش خیلی قوی میشود و تفاوتی بین واقعیت و خیال قایل نیست. شروع به دوست یابی میکند. بعد از این توضیحات، یک سری موضوع کلی در کتاب مطرح میشود مثل ایمنی. خانه باید ضد وروجک بشود. پس بهتر است از دید کودک نگاه کنید و مثل او فکر کنید. زانو بزنید و خانه رو در ارتفاعی که او میبیند ببینید. کلیدها و قفل­ها برای بچه جالب هستند. پریزهای برق هم همینطور. تا جایی که میشود میزان بالا رفتن از ارتفاعات رو کاهش بدهید. وسایلی که بالاتر از ارتفاع کودک باشه و فقط قسمتی از او در دیدش باشد خیلی خطرناک هستند. دسته قابلمه رو به سمت بیرون قرار ندهید و قابلمه رو روی شعله پشتی اجاق گاز بگذارید.  پریزها رو با محافظ بپوشونید و سیم وسایل صوتی رو از دیدش دور کنید. توجه داشته باشید که بیشتر حوادث در خانه اتفاق میافته چون معمولا آدم بیرون بیشتر حواسش به بچه هست. در ضمن خیلی به بچه نگویید "دست نزن". به هر حال این جا خانه او هم هست!!

5- برقراری روال معین و تعیین قوانین:

نویسنده کتاب اعتقاد دارد که باید برای زندگی روزمره بچه و البته خودتان یک برنامه زمانبندی شده داشته باشید. این به بچه کمک میکند تا بداند که قرار است چی اتفاق بیافته و چه کاری انجام بشود. به این ترتیب کودک دائماً با اتفاقهای غیر منتظره روبه رو نمیشود و آرامش و راحتیش سلب نمیشود.

اولین کاری که باید بکنید این است که کارها رو اولویت بندی کنید. برای خودتان و همسرتان وقت خاص و جدایی کنار بگذارید.

بعد در مورد برنامه با بچه صحبت کنید.  بچه در این سن حافظه طولانی مدت ندارد پس مثل یک ساعت گویا  مرتب برنامه را برایش تکرار کنید. مثلا "5 دقیقه دیگه میخوایم بریم حمام. بریم لباس تمییز برداریم"همیشه از جمله های خبری استفاده کنید. از جمله های شرطی استفاده نکنید. مثلا نگید "اگر کفشت رو بپوشی با هم میریم پارک"..... بگید "وقتی کفشت رو بپوشی با هم میریم پارک" جمله شرطی بچه رو به جر و بحث ترغیب میکند. قاطع باشید اما با آرامش و بدون خشونت. اینجوری نشان میدهید که اوضاع در کنترل شماست و او هیچ شانسی به دست گرفتن شرایط به دلخواه خودش ندارد.

نکته دیگه اینه که برای بچه چند تا قانون بگذارید. اگر والدین قوانین رو تعیین نکنند و آنرا با قاطعیت رعایت نکنند، بچه خودش شروع میکند برای خودش و دیگر اعضای خانواده قانون وضع میکند. قوانین رو واقع بینانه وضع کنید. انتظار نابه جا از بچه نداشته باشید. ثبات قدم داشته باشید و در مورد قوانین اول با همسرتان هماهنگ شوید. اگر پدر و مادر با هم متحد و همفکر نباشند بچه به سرعت یاد میگیرد که بین آنها تفرقه بیندازد و بساط حکومت خود را در خانه پیاده کند!!! چند تا قانون مشخص و روشن بهتر از قوانین بیشتر اما مبهم است. بنا به سن کودک از قوانین ساده تر شروع کنید و با رشدش کم کم به قوانین پیچیده تر برسید.

و اینکه در رعایت قوانین انعطاف پذیر باشید. در تعطیلات، مسافرت ها و برنامه های خاص میتوانید کمی برنامه ها را جابه جا کنید.

و نکته آخر اینکه وقتی دیگران از بچه شما نگهداری میکنند باید با اونها در مورد قوانینی که رعایت میکنند هماهنگ شوید.


مقدمه کتاب مادر کافی

کودک در 5 سال اول زندگی نیازی به آموزش جدی و مستقیم ندارد. او به طور طبیعی یک سری تغییرات و تحولات رو پشت سر میگذارد و مادر کافی فقط باید این تحولات رو بشناسد و با آنها بدون اضطراب، تاکید میکنم بدون اضطراب روبه رو بشود و سعی نکند که کودک در این مسیر سریع تر جلو برد. مادری که با اضطراب و وحشت از بچه­اش مراقبت کند و به هیچ چیز دیگه ای حتی خودش هم توجه نشان ندهد  این احساس رو به کودکش هم منتقل میکند. یک مادر کافی مادری است که بدون  اضطراب با رفتار ناخواسته بچه اش رو به رو شود و نقش های همسری، مادری و اجتماعی خودش رو به درستی ایفا میکند.

کتاب مادر کافی این گونه شروع شده که شمای مادر باید در مورد چگونگی رشد کودک و تغییرات جسمانی او را بشناسید تا بتوانید نیازهای کودک رو در زمان خودش درست و صحیح برطرف کنید. بنابراین در 5 بخش "از تولد تا شش ماهگی"،"شش تا 18 ماهگی"، کودک نوپا "از 18 ماهگی تا سه سالگی"و دوران پیش دبستانی"سه تا 5 سالگی" کمی در مورد هر دوره سنی توضیح داده شده است.